گاهی غمگین....گاهی شاد.... | ||
برای خواندن مطلب سری اول اینجا کلیک کنید
بعد از 3-4 ماه به طرف زنگ زدم، میگه: واااای چه جالب! همین الان داشتم شمارتو میگرفتم! ———— دوستم رفته یه پاک سیگار بخره به فروشنده میگه از اونا بدین که روش عکس “ریه” نداره ، فروشنده گفت چرا آخه فرقی نمیکنه ، دوستم گفت آخه هی چشم میخوره به عکسش ، موقع سیگار کشیدن اذیت میشم ! ———— یارو زنگ زده تلویزیون میگه : “حمل بر خودستایی نباشه، برنامه هاتون خیلی عالیه ! “ ———— نمایندگی ایرانسل یه تابلو زده: شارژ 2000 تومانی فقط 2000 تومان ! ———— پیرزنه با یه نایلون پُر آت آشغال اومد تو مغازه ، فکر کردم فقیره ، 200 تومان بهش دادم برگشت گفت : من فقیر نیستم ! من از خجالت سرخ شدم ، گفتم ببخشید گفت عیبی نداره دادی دیگه ! این کیسه اینجا باشه من برم تا اینجا و بیام ، پولمم پس نداد ! ———— با دوستم رفتیم خونه یکی از آشناهاش ، دیدم سه مدل ساز گرون قیمت خریده گذاشته گوشه خونه ، میگم چه سبکی کار میکنی ؟ میگه همینجوری معمولی ! “دو” “ر” “می” “فا” سو” “لا” “سی” ! ———— یه اغذیه فروشی نزدیک ما هست ، ساعت 2:30 – 3 میبنده میره خونه نهار ! (کور شم اگه دروغ گفته باشم!) ———— طرف خودش رو زده به خواب ، وسط خواب خمیازه میگشه ! ———— مجریه تو رادیو میگه بخشندهترین آدمی که تو زندگیتون دیدین کیه؟ طرف زنگ زده میگه خدا ! ———— هر صفحه ای باز میکنی میبینی هر چی دلش خواسته نوشته ، پائینش هم نوشته “دکتر علی شریعتی” !
———— یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه، حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه! بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم! ———— شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی که بفهمونی دوستش داری … دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت ! ———— با دوستم رفتیم طلبش رو از یکی بگیره ، وقتی خواست پولش رو بگیره کلی تعارف کرد که باشه حالا ، عجله ای نیست ، قابل نداره و … طرف هم گفت حالا که اینجوری میگی بیا این چک رو بگیر پول نقد رو لازم دارم ، دوستم میگه نه دیگه اینجوری ! چک نده ! میخوای پول باشه پیشت ، فردا ازت میگیرم ! ———— دوستم میپرسه فردا چرا تعطیله؟ میگم مبعثه… میگه مبعث کدوم امامه !؟ ———— طرف پاشده با کامیون اومده آزمون گواهینامه پایه یک شرکت کنه ! ———— طرف با اسم مهسا جووون اومده تو یه فروم ، میگه : من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟ سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت ! مشکلش که حل شد گفت : بچه ها … دمتون گرم ! اسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد ———— تو عروسی یکی میخواست یکی رو بلند کنه برقصونه، طرف دوست نداشت برقصه؛ انقدر بهش گیر داد باید برقصی که آخرش دعوا شد! ———— یارو تو پروفایلش جلو ورزش نوشته: “حکم چهار نفره!” ———— الان 5 ماه از تغییر ساعت رسمی گذشته ، هنوز وقتی ساعت میپرسن میگن قدیمه ؟ یا جدید !؟ ———— خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند ———— تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش ———— طرف میخواد تو کنکور تقلب کنه زنگ میزنه دفتر مراجع استفتاء! [ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 12:16 صبح ] [ صبا ]
|
|