سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ]

گاهی غمگین....گاهی شاد....
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

میخواستم به دنیا بیام در یک زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی!!! مادرم گفت چرا؟ پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند ...!؟

 

میخواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه سر کوچه مون. مادرم گفت: فقط مدرسه غیر انتفاعی!!! پدرم گفت : چرا...؟ مادرم گفت: مردم چه می گویند...!؟

 

به رشته ی انسانی علاقه داشتم.پدرم گفت : فقط ریاضی!!! گفتم چرا ...؟ پدرم گفت:مردم چه می گویند...!؟

 

با دختر روستایی می خواستم ازدواج کنم.خواهرم گفت:مگر من بمیرم. گفتم چرا...؟ خواهرم گفت:مردم چه می گویند...!؟

 

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم چرا...؟ گفتند:مردم چه می گویند...!؟

 

میخواستم به اندازه جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من ... گفتم چرا...؟ گفت:مردم چه می گویند...!؟

 

اولین مهمانی بعد از عروسی مان بود.می خواستم ساده باشد و صمیمی.همسرم گفت: شکست به همین زودی ...!!!گفتم چرا ...؟ همسرم گفت: مردم چه می گویند...!؟

 

میخواستم یک ماشین مدل پایین بخرم در حد وسعم تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد ..!! گفتم چرا ...؟ همسرم گفت: مردم چه می گویند...!؟

 

بچه ام می خواست به دنیا بیاد در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی !!! گفتم چرا...؟ پدرم گفت :مردم چه می گویند...!؟

 

بچه ام می خواست به مدرسه برود. رشته تحصیلیش را برگزیند. ازدواج کند و ...

 

میخواستم بمیرم بر سر قبرم بحث شد.پسرم گفت : پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده...؟ زنم گفت : مردم چه می گویند...!؟

 

مرده بودم.برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت.خواهرم اشک ریخت و گفت : مردم چه می گویند...!؟

 

از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.اما برادرم گفت : مردم چه می گویند...!؟ خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه زندگی جمله ای بیش نبود...

 

مردم چه می گویند...!؟


[ جمعه 91/3/26 ] [ 9:5 عصر ] [ صبا ]

 

 

 

 

 

در آسمان شهر ما چیزی بجز غبار نیست.

 

چیزی بجز تنهایی و چیزی بجز حصار نیست.

 

در اسمان شهر ما ستاره پر پر میزند.

 

ستاره با تنهایی اش به هر دری سرمیزند.

 

در اسمان شهرما ابری پر از تنهایی است.

 

ابری پر از درد و غم است،ابری پر از بیماری است.

 

در آسمان شهر ما خورشید از پشت غبار،

 

پرتویی از گرمای خود به سوی دریا میزند.

 

کبوتران شهر ما،به سوی آسمان خویش،

 

به سوی قلب مهربان،آن قلب بی ریای خویش،

 

پری زدند و رفته اند،ز شهر ما گذشته اند.

 

کبوتران مهربان، ستارگان شهرما،

 

به خاطر نبودتان به پشت ابر رفته اند.

 

به پشت روز های دور به پشت برف رفته اند.

 

به پشت دود هایی از سلاح های سرد و گرم،

 

به پشت کوهایی از جدایی و غرور و ننگ.

 

اگر که روزی از زمان صدایی از وجودتان،

 

رسید و زد تلنگری به قلب ان ستارگان،

 

ستارگان شهر ما از ان غروب تلخ خویش،

 

به سوی یک طلوع نو رسیده و گذشته اند.


[ جمعه 91/3/26 ] [ 1:54 عصر ] [ صبا ]

 

در میان بادهای سرد و انبوه زمستان

در میان اسمان سخت و دلگیر زمستان

کودکی در یک خیابان،سخت مشغول به کار است

کار او جمع اوری خرده نان است

در میان دست و پای عابران

در میان سوز و سرمای زمستان

کودک اما با لباسی نازک بی یال و پر

با لباسی نخ نما و بی ثمر

همچو جوجه از پی مرغ و خروسی از برای زندگی

مینشاند گرد اندوه و غم دلخستگی

عابران از هر طرف بر سوی او ارند هجوم

کودک اما بی خیال اسمان است و عموم

از برای او در این دنیای بی رحم و مروت

نیست جایی از برای زندگی و حمد و قوت

در دل خود رازها دارد با این زندگی

راز هایی از غم و اندوه و رنج و خستگی

کودک است اما برابر با هزاران پیر دانا

دیده است ناراحتی از این سبب گشته توانا

کودک از گرمای قلبش میشود هر روز بیدار

میرود دل خسته و ارام سوی عابران

گرمی قلب نحیفش گشت امروز تمام

میرود ارام و ارام تر به سوی اسمان

 


[ جمعه 91/3/26 ] [ 1:53 عصر ] [ صبا ]

 

 

«قلب زخمی»


 

 

 

این قلب سردو زخمی این قلب بی ریاام

این قلب غم چشیده این قلب بی دیارم

این قب ساده وصاف این قلب بی بهانه

این قلب عاشقی که تنهاست در زمانه

این قلب اسمانی کز تو ستم بدیده

این قلب عاشقی که نزد تو ارمیده

قلب من این چنین است

قلبی ز عشق و لطف است

قلب تو بی بهانه با قلب من در افتد

ای مردم و ای دریا

ای اسمان ای صحرا

قلب نحیف و کوچک

این قلب اسمانی

قلبی کزو ندیده محبت بیانی

از این جهان بی رحم

زین سرنوشت خونخوار

دل خسته و غمگین است

تنها و بی کس و یار

زین سرنوشت خونخوار

دل خسته و غمگین است

دل خسته و غمگن است


[ جمعه 91/3/26 ] [ 1:52 عصر ] [ صبا ]

سلاااااام دوستای گلم خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟

راستش من اصلا نمیدونم ک باید تو این وب چی بذارم تا شما از خوندنش لذت ببرید خوشحال میشم بهم کمک کنید......

بگید دوست دارید که چه چیزهایی اینجا باشه تا باعث بشه شما با خوندنش حال کنید...

من بازم شعرام رو توی این وب خواهم گذاشت پس شما هم یادتون نره که نظر بدید..

راستی به زودی یه خبر هم بهتون میدم که فقط و فقط با نظر دادن شما به موفقیت میرسه..

یعنی هر چی شما با نظر هاتون بیشتر نسبت به شنیدن اون تمایل نشون بدید من هم مشتاق تر میشم تا اونو براتون بذارم توی وب پس منتظر نظرهای دلگرم کنندتون هستم ...

تا یه اپ دیگه بدرود..

دوستتون دارم.......


[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 6:50 عصر ] [ صبا ]


لیله الرغائب  شب آرزوها شبی که آسمانش پر از برق ستارگان است. در آن شب هر دعایی  ستاره ای خواهد شد و در پهنه­ی آسمان خواهد نشست. بیا ستاره های هم را نظاره کنیم و بر هر کدام آمین بگوئیم.

شب آرزوهاست آرزو میکنم به تمام آرزوهایت برسی اگه تو این شب دلت شکست یادی از ما هم بکنید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

الهی! «دعا» به درگاه تو لجاج است، چون دانی که بنده به چه محتاج است.

لیله الرغائب است و اگر دلتان با خداست ما را بی نصیب از دعا نکنید

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 شب آرزوهاست و من آرزو دارم

 دلت مثل بهار، پر شوداز لحظه های ماندگار

 زندگیت خالی از اندوه و غم، لحظه های شادمانی بی شمار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

شب آرزوها ست. بیا از امروز کمتر خسته شویم بلکه آن شب را تا به صبح اجابتش بیدار بمانیم. برای هم دعا کنیم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب آرزوهاست آرزو میکنم

خانه قلبت پر از گلهای یاس،نغمه خوان خانه قلبت هزار

 باغ احساست پر از گلهای ناز،همچو یه قالی پر از نقش و نگار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

 شب آرزوهاست بیا دعا کنیم برای آن کودکی که در آن سوی پهناور زمین امشب را گرسنه خواهد خوابید. و برای آن بیماری که فردایش را کسی امیدوار نیست. بیا از خدا بخواهیم رنج های آدمی را بکاهد و آرامش او را بیافزاید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب آرزوهاست. بیا غرور را کنار بگذاریم، لباس تکبر از تن به در کنیم و از درگاه خداوند متعال عذر خواهی کنیم به خاطر آن که عصیانش کردیم و نافرمانیش نمودیم. بیا عذر تقصیر به درگاهش آوریم که چون شیطان از فرمانش سر باز زدیم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب آرزوهاست آرزو میکنم

خانه قلبت پر از گلهای یاس،نغمه خوان خانه قلبت هزار

 باغ احساست پر از گلهای ناز،همچو یه قالی پر از نقش و نگار

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب آرزوها، شب اجابت است، شب مغفرت  است. از کف ندهیمش... آرزوهایت برآورده باد محتاجم به  آرزویی نیک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 شب آرزوهاست خدایا به حق این شب عزیز همه رابه ارزوهایشان برسان
خدایا ما را ان ده که آن به.
خدایا شیرینی بخشش و محبت را به ما بچشان

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب آرزوهاست و من برایت آرزو میکنم  عاشق شوى، و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد، و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

شعر برای شب آرزوها لیله الرغائب

الهی نام تو ما را جواز،
مهر تو ما را جهاز،
شناخت تو ما را امان،
لطف تو ما را عیان.

الهی ضعیفان را پناهی.
قاصدان را بر سر راهی.
مومنان را گواهی.
چه عزیز است آن کس که تو خواهی.

الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد،
ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت.
ای ظاهر بی صورت و ای باطن بی سیرت،
ای حی بی ذلت و ای معطی بی فطرت و ای بخشنده بی منت،
ای داننده رازها،
ای شنونده آوازها،
ای بیننده نمازها،
ای شناسنده نامها ،
ای رساننده گامها،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

امیدوارم لذت برده باشید و ما رو هم دعا کنید!!!!!

انشاالله همه ی همه ی دعاهاتون براورده میشه!!!!!!!!!

بدرود...


[ پنج شنبه 91/3/4 ] [ 9:54 عصر ] [ صبا ]

 

«ستاره ای زلال»

 

چرا نمیشنود کسی صدای گریه های من؟

 

مگر چگونه کرده ام،که این شده سزای من؟

 

هر ان کسی رسید زراه شکست ذزه ای زمن.

 

به خود اجازه داده اند کنند ذره ذره من.

 

در دل اسمان شب به ماهتاب کنم نگاه.

 

ستارگان سنگدل،ستارگان خیره سر.

 

صدای گریه ی مرا به گوش خود میشنوند.

 

ولی به سوی ماهتاب نگاه خود همی برند.

 

اگر در این جهان کسی ز خلوت زمان خویش.

 

دقیقه ای سکوت را سپرد به اسمان من.

 

در ان زمان منم زخود، ز اسمان تار خود،

 

ستاره ای زلال را سپرده ام به جان او.

 

سپرده ام،سپرده ام به جان با صفای او.


[ چهارشنبه 91/3/3 ] [ 9:4 عصر ] [ صبا ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

امکانات وب




فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

پیچک

پیج رنک گوگل

پیج رنک سایت شما

پیج رنک

Online User

mouse code

کد ماوس